شهرت خیلی خوب است، اما...

به گزارش تور انگلیس، سودای اجرا نداشته است. دلش می خواسته دندانپزشک گردد اما دست تقدیر او را از این خواسته اش دور می نماید و به رسانه می رساند. هرچند می گوید هنوز چشمش دنبال آرزوی نوجوانی است و هر بار که پا در مطب دندانپزشکی می گذارد، خود را در روپوش سفید تصور می نماید اما سال هاست کوشش نموده دغدغه دیگرش یعنی پرداختن به مساله خانواده را دنبال کند. راحله امینیان، یکی از مجریان برنامه به خانه برمی گردیم شبکه پنج سیماست که 13سال با این برنامه همراه بوده. این مجری بعد از آن که از دنیای آرزویش دور می گردد، اتفاقی به فضای رادیو راه پیدا می نماید و پس ازآن وارد تلویزیون می گردد و کارش را با اجرای برنامه های اغلب خانوادگی ادامه می دهد. با او در تحریریه روزنامه گفت وگو کردیم که از تمایلش به برنامه سازی و احتیاج به خانه تکانی برنامه های خانواده محور گفت.

شهرت خیلی خوب است، اما...

مخاطبان شما را بیشتر با اجرای برنامه های خانواده می شناسند، علاقه خودتان از ابتدا مجریگری در همین سبک برنامه ها بوده است؟

اجرای من کلا از ابتدا فاز اجتماعی داشت و همواره سعی کردم طبق علاقه ام، رویکرد اجتماعی داشته باشم. با توجه به رشته تحصیلی ام که روان شناسی بالینی است و حضور 13 ساله ام در برنامه به خانه برمی گردیم، الان دیگر واقعا روی این قضیه تعصب دارم و معتقدم باید در این حوزه حضورداشته باشم، چون مخاطب پذیرفته هر وقت امینیان را در قاب تلویزیون می بیند حتما باید حرفی درباره خانواده بگوید. الان دیگر با تعصب در حوزه خانواده کار می کنم اما ازآنجاکه به لحاظ روحی هم فرد خانواده محوری هستم، تربیتم هم به همین گونه بوده و در خانواده ای متولد شدم که خیلی به همدیگر وابسته بودیم.

پس شما از آن افرادی هستید که ریشه بسیاری از مسائل جامعه را در نهاد خانواده می دانید.

می گردد گفت با اصلاح این مورد، بسیاری از مسائل حل خواهد شد. به نظرم منبع بیشتر مسائل، منهای مسائل مالی و معیشتی که آن هم دارد در خانواده ها خطرات عجیب وغریبی به وجود می آورد، خانواده است. اگر اوضاع خانواده خوب باشد به جامعه تسری پیدا می نماید.

یعنی اگر پیشنهادی برای اجرا در برنامه های مثلا سیاسی و مالی داشته باشید، نمی پذیرید؟

پیشنهادهای دیگر خیلی داشتم اما همان طور که گفتم روی حوزه فعلی ام تعصب دارم. از آن مجریانی هستم که معتقدم باید به نگاه بیننده احترام گذاشت. این که امروز برنامه خانواده اجرا کنم، فردا سیاسی و پس فردا اجتماعی، هم هویت حرفه ای ام زیرسوال می رود و هم بیننده بلاتکلیف می ماند.

اما خیلی از مجریان این کار را می نمایند و آن را نوعی توانایی می دانند.

بله و من یکی از منتقدان این کار هستم.

چرا؟

آن را نوعی بلاتکلیفی می دانم. این بلاتکلیفی باعث می گردد مخاطب نه همراه مجری گردد و نه همراه آن برنامه. چون نمی داند مجری الان قرار است چه بگوید. خوشحالم با تمام پیشنهادهایی که گاهی بسیار خوب هم بودند و این سال ها مطرح شدند، بر سر دغدغه ام ماندم. همواره از دریچه خانواده نگاه می کنم و دیدم به خانواده و آسیب هایی است که آن را تهدید می نماید.

این نگاه به رشته تحصیلی تان مرتبط است؟

دقیقا.

در آن حیطه هم فعال هستید؟

اصلا، چون خیلی اذیت می شوم. راستش درگیر مسائل آدم ها می شوم و نمی توانم خودم را مدیریت کنم (می خندد). البته من غیر از دکترای روان شناسی بالینی که دارم، الان دانشجوی دکترای مدیریت منابع انسانی هم هستم . یعنی کارشناسی ارشد منابع انسانی خواندم و دیدم خیلی جذاب است و در راستای روان شناسی واقع شده است. برای همین وارد مقطع دکترای این رشته شدم.

چقدر این دانش ها برای گفت وگو با کارشناسان برنامه به یاری تان می آید؟

معتقدم مجری باید مجری باشد و نباید جای کارشناس حرف بزند. باید خود را جای مخاطب بگذارد و ببیند چه سؤال هایی در ذهن مردم ایجاد می گردد و آن را از کارشناس مربوط بپرسد. البته اگر تخصص و دانشی در این حوزه داشته باشم، می توانم آن سوال را با توجه به مسائل و آسیب هایی که در جامعه می بینم، به گونه ای مطرح کنم و از کارشناس پاسخ بگیریم که به حل یک مشکل یاری کند. یکی از بازخوردهای خوبی که همواره می گیرم این است که مخاطبانم می گویند وقتی شما سوالی می پرسید، می گوییم این سوال در ذهن ما بود؛ چطور ذهن ما را خواندی! به هر حال معتقدم مجری نباید کارشناس باشد، حالا یک وقتی برنامه کارشناس - مجری می خواهد که آن بحث دیگری است.

چقدر در کوچه و خیابان که مردم شما را می بینند، می خواهند مسائل شان را مطرح کنید؟

خیلی. البته الان به خاطر کرونا زیاد از خانه بیرون نمی روم و اگر هم بروم به خاطر زدن ماسک شناخته نمی شوم ولی در فضای مجازی زیاد این اتفاق می افتد.

بیشتر طالب بیان چه مسائلی هستند؟

بیشتر مسائل مالی است که البته خیلی به برنامه ما ارتباط ندارد. در بخش پزشکی هم می گویند درباره فلان بیماری صحبت کنید یا فلان متخصص را بیاورید.

خودتان چقدر در زندگی اگر با مسئله ای روبرو شدید به کارشناس مراجعه کردید؟ چه روان شناس و چه حوزه های دیگر.

در حوزه روان شناسی هیچ وقت نرفتم و سعی کردم با توجه به دانش هر چند اندکی که از دنیای این علم دارم، برطرفش کنم. اما به شدت آدمی هستم که اهل مشاوره و مشورت دریافت هستم.

و مشورت دادن؟

بله، آن را هم خیلی ها لطف دارند. در خصوص مشورت دریافت، نگاه های موافق و مخالف را می شنوم ولی در نهایت تصمیم گیرنده خودم هستم و اجازه نمی دهم دیگری برایم تصمیم بگیرد.

با همسرتان، علیرضا کنگرلو که گوینده رادیوست، تقریبا در یک حوزه کار می کنید. چقدر به همدیگر مشورت می دهید و کار هم را نقد می کنید؟

خیلی زیاد. البته این اصلا به معنای نگاه بالا به پایین نیست. من در مسیری که سر صحنه به خانه برمی گردیم می روم خیلی وقت ها برنامه کافه رادیو که همسرم اجرا می نماید را گوش می دهم، اگر همان لحظه نکته ای به ذهنم برسد به او پیغام می دهم، چون برنامه زنده است و نمی تواند تلفن جواب دهد. بیشتر سعی می کنیم مکمل هم باشیم، نه منتقدی که بخواهد خیلی تلخ و گزنده باشد. البته ما یک خانم 13ساله در خانه داریم که او هر دوی ما را نقد می نماید! (می خندد). کلاس هفتم است و در مدرسه درس رسانه دارند. مثلا می گوید مامان با توجه به این که من یک ترم درس رسانه خوانده ام، این برنامه تان چنین بود و....

با توجه به حضور همسرتان در رادیو هیچ وقت نخواستید در آن رسانه کار کنید؟

آغاز کارم سال 75 با رادیو بود؛ البته سردبیری و نویسندگی، نه اجرا. دو بار هم تست گویندگی دادم که هر دو بار قبول شدم اما نرفتم. نمی دانم انگار دوست نداشتم. البته فاصله سال های 75 تا 78 که تست اجرا برای تصویر دادم و قبول شدم، کوتاه بود و به صورت منسجم در تلویزیون حضور پیدا کردم.

پس حتما دیده شدن برایتان جذاب تر بود که تصویر را ترجیح دادید.

واقعا نه. همواره دوست داشتم خوب باشم ولی برای دیده شدن خیلی کوشش نکردم. در این 24سال از معدود مجریانی هستم که خیلی برای دیده شدن کاری نکردم. اگر الان به اینستاگرامم هم نگاه کنید، حال و هوای صفحه ام بیشتر اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی است. تمایلی به دیده شدن ندارم، چون می دانم همانقدر که خوب است، سختی هم دارد.

اتفاقا این روزها خیلی از همکاران تان در این فضا کارهایی می نمایند که بیش از قاب تلویزیون دیده شوند و حاشیه هایی هم داشته اند.

همواره گفتم شهرت خیلی خوب است، نمی توان انکار کرد. این که هرجا بروی تو را بشناسند و توجه نمایند، جذاب است. اما ای کاش حواس مان به بعد منفی قضیه هم باشد. مثلا خیلی زیر ذره بین می روی، زندگی خصوصی نداری، اگر با خانواده رستوران می روی، نه خودت راحتی و نه خانواده ات احساس راحتی دارند. خیلی به حریم زندگی خصوصی اعتقاد دارم. به نظرم اگر بخواهی خیلی معروف شوی و سر زبان ها بیفتی باید کمی در زندگی خصوصی ات را روی جامعه بازی کنی و من خیلی روی این قضیه متعصبم. می گویم حریم زندگی خصوصی من باید برای خودم حفظ گردد. با آمدن فضای مجازی، حفظ این حریم خیلی سخت شده است. دوستانی که می خواهند درگیر شهرت شوند باید تبعات آن را هم بپذیرند .

چون همسرتان هم در این همین حوزه ها فعالیت می نمایند، این باعث نمی گردد حفظ این حریم برایتان سخت تر باشد؟

همسرم هیچ گاه مصاحبه نمی نماید و از این فضاها پرهیز دارد. خیلی اوقات پیشنهادهای خوب تلویزیونی داشته، اما می گویند رادیو را ترجیح می دهم. خودش بسیار مراقب است و گاهی به من هم تذکر می دهد مواظب باش خیلی عکس از خانواده نگذاری و گاهی به من خرده می گیرد و می گوید بگذار این فضای سه نفره برای خودمان بماند.

مدتی است تعداد بازیگرانی که کار اجرا می نمایند زیاد شده و این موضوع صدای برخی مجریان را درآورده است. شما هم جزو منتقدان این موضوع هستید؟

بله. البته نگاه من این است که هیچ وقت یک بازیگر نمی تواند مجری خوبی باشد. مجری باید خود واقعی اش باشد، اما بازیگران چون دائم در نقش های مختلف فرومی فرایند، نمی توانند این گونه باشند. من وقتی خودم را جای مخاطب می گذارم هیچ وقت باورشان نمی کنم و فکر می کنم دارند نقش بازی می نمایند. به مجریانی که سال هاست در این کار مانده اند نگاه کنید، هیچ تغییری از آنها نمی بینید. نه صداسازی و تقلید کردند، نه شوآف داشتند. خود واقعی شان بودند و مردم با آنها ارتباط برقرار کردند.

یعنی تا به امروز هیچ بازیگر پیروزی در حوزه اجرا نداشتیم؟!

خیر.مردم با مجری ارتباط می گیرند، ولی ارتباط شان با بازیگر به عنوان مجری مقطعی و کوتاه است. پیروزیت شان محدود است و معمولا آنقدر حاشیه و اما و اگر برایشان درآمده است که بندگان خدا فرار کردند.

اگر پیروز نبودند، پس چرا برنامه سازان باز برای اجرا سراغ بازیگران می فرایند؟

به نظرم مشکل از برخی تهیه نمایندگان و مدیران میانی رسانه است که فکر می نمایند به این قیمت می توانند مخاطب جمع نمایند. چون به هر حال بازیگر از یک جایگاه خاص تر در جامعه برخوردار است؛ اما نمی دانند به خودشان، سازمان، آن برنامه و بعد به همان بازیگر ضربه می زنند.

علاقه مندان به اجرا کم نیستند و این موضوع را میان شرکت نمایندگان برنامه های استعدادیابی هم می بنیم، اما چرا چهره های تازه وارد کار نمی شوند؟

یک سری محدودیت ها موثر است، اما به نظرم دلیل اصلی اش این است که جوانان ما خیلی زود می خواهند ورود نمایند، دیده شوند و به قول خودشان بترکانند. این کار صبوری ویژه ای می خواهد. سال 78 که توانستم در تست اجرای شبکه دو قبول شوم، حدود سه سال، هفته ای پنج دقیقه بخش معرفی کتاب تولیدی داشتم. برای تهیه نماینده آن همواره آرزوی بهترین ها را می کنم. لوکیشن مان پارک جمشیدیه بود. از صبح برای این پنج دقیقه می رفتیم و تا غروب 20 بار تکرار می کردیم. آن زمان ها خیلی به من برمی خورد و می گفتم چرا؟ اما الان از آن با افتخار یاد می کنم، چون برایم کلاس آموزشی بود. بعد از گذشت چند سال ، گفتند همین پنج دقیقه را می توانی در برنامه زنده اجرا کنی. این در حالی است که الان از بچه ها روی آنتن زنده تست می گیرند! معلوم است که نمی توانند. آنتن خیلی بی انصاف است و اگر مراقبت نکنی همان طور که به عرش می برد، می تواند تو را به زمین بزند. روزی نیست که پیغامی درباره چگونه مجری شوم، نگیرم. به نظرم مشکل، فقر آموزش است. در بحث جانشین پروری در اجرا مشکل داریم. مکان مناسب و قابل اعتمادی برای آموزش وجود ندارد. خیلی آکادمی هست ولی من به آنها نقد دارم. می گردد از اولیه ترین نکات اجرای کسانی که آنجا تدریس می نمایند، هزاران نقد مطرح نمود. فکر می کنم سازمان باید بحث آموزش را خیلی جدی آغاز کند.

برخی برنامه ها مجری جوان می آورند، اما حضور آنها تداوم ندارد و اسم و چهره بسیاری شان از خاطرمان رفته است.

متاسفانه بچه ها بلاتکلیف هستند و جایی نیست آنها را حمایت و راهنمایی کند.

سال هاست برنامه های خانواده ما تقریبا یک شکل دارند. شما که دغدغه خانواده دارید، جای چه نوع برنامه هایی در این حوزه را خالی می بینید تا برای مخاطب جذاب تر باشد؟

جدیدا دارم به برنامه سازی در حوزه خانواده فکر می کنم و یکی دو طرح هم داده ام. معتقدم باید یک تغییر و خانه تکانی اساسی در برنامه سازی به خصوص حوزه خانواده بگردد. در برنامه ای که طرحش را دادم قصد نداریم خیلی گفت وگومحور جلو برویم. سعی نمی کنم دکورمان دو جایگاه باشد که دو نفر مقابل هم گفت وگو نمایند. این خیلی تکراری شده است. در ذهنم دارم این تغییرات را به وجود می آوردم و امیدوارم عملیاتی اش کنم. برنامه های خانوادگی مان خیلی تکراری شده است: همه یک آشپز، یک پزشک و یک روان شناس می آوریم و این نمی تواند اقتضای رسانه امروز باشد.

مثلا به خانه برمی گردیم، سیمای خانواده و خانه مهر سبک های مشابهی دارند و در همین حال و هوا سال هاست از شبکه های مختلف روی آنتن می فرایند.

دقیقا. البته مخاطبان دوست دارند و ما اصلا نمی توانیم بخش های برنامه را تغییر دهیم. یک بخش را کم و زیاد کنیم، صدای مردم درمی آید. اما من می گویم به روز شویم. مثلا در گفت وگوی روان شناسی من به تیم برنامه به خانه برمی گردیم یاری فکری دادم و داریم یک ذره قالب شکنی می کنیم که بخشی از آن به تازگی در فضای مجازی فراگیر شد.

چه بود؟

روان شناس درباره مهارت جرات ورزی در ارتباط موثر زوجین صحبت می کرد، مثالی زد که در شبکه های اجتماعی دیده شد و بسیاری گفتند صداوسیما از دستش در رفته و سانسور ننموده است. در صورتی که این گونه نبود. من می گویم وارد مباحثی مثل خیانت یا طلاق عاطفی شویم که الان جامعه درگیرش است. باید خط قرمزها را با حفظ حرمت کمی بازتر کنیم. خودم به روان شناس برنامه مان که هر هفته می آید، می گویم خانم دکتر از این برنامه خانواده رد می گردد! مراقب هستم چون می دانم رسانه حرمت دارد. اینها را باید رعایت کنیم، اما در عین حال باید جدید و به روز شویم. من رسانه و چارچوب هایش را می شناسم. در برنامه ای که می خواهم در حوزه آسیب شناسی زنان و بچه ها کار کنم پیش شرطم همین بوده است که به مسائلی ورود کنم که الان در جامعه وجود دارد ولی رسانه از آن پرهیز نموده است.

از نظر شما چالش های اجرای مشترک چیست؟

اجرای مشترک هم خوب و هم بد است. خوب است به این شرط که میان دو مجری تعامل برقرار باشد و فقط یک نفر برجسته نگردد و به دیگری هم فرصت حرف زدن و دیده شدن بدهد. کلا با اجرای دو نفری هیچ وقت مشکل ندارم؛ مشکلم زمانی است که طرف تازه از راه رسیده است، می خواهد خودی نشان دهد و گاهی رفتارش توهین برانگیز می گردد. این را برخی وقت ها در اجراها می بینم و از دست برخی همکاران اذیت می شوم. گاهی در این 13، 14سال با این چالش روبه رو شدم، اما سریع به همکار مقابلم گفته ام و خیلی زود پذیرفته اند. البته همواره سعی می کنم روی آنتن چه طرف از من کوچک تر باشد و چه عظیم تر، احترام بگذارم. چون اینها نکاتی است که مردم می بینند، برایشان مهم است و یاد می گیرند.

منبع: جام جم آنلاین
انتشار: 25 بهمن 1399 بروزرسانی: 25 بهمن 1399 گردآورنده: tour-england.ir شناسه مطلب: 780

به "شهرت خیلی خوب است، اما..." امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "شهرت خیلی خوب است، اما..."

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید